فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Jack Frost

ˈdʒækˈfrɒst dʒækfrɒst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • هوای سرد، یخبندان، سرماریزه، بشم، بشمه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jack frost

  1. noun personification of frost
    Synonyms: cold weather, frost, frostwork, touch of frost

ارجاع به لغت jack frost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jack frost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jack frost

لغات نزدیک jack frost

پیشنهاد بهبود معانی